لحظه ی به تو رسیدن یه تولد دوبارس
شهرچشم توروداشتن یه غروب پر ستارس
خواستن دستای گرمت مث ماجرا می مونه
برق الماسای چشمت مث کیمیا می مونه
اگه تو قسمت من شی می زنم یه رنگ تازه
اسم من کنار اسمت قصر خوشبختی میسازه
تورو هر کی داشته باشه می ره تا قله ی خورشید
باتو میشه غصه ها رو به زلال چشمه بخشید
زیر چتر لمس دستات میشه تاخدا رها شد
می شه رفت تا اسمونا شاید اون بالاخداشد
باتو غم رنگی نداره زندگی شهر فرنگه
ازتو قلعه ی نگاهت رنگ غصه ام قشنگه
سهم هر کسی که باشی خوش به حال روزگارش
پاییز و زمستوناشم میشه هم رنگ بهارش
شعله ی اتیش چشمات یه چراغونی زیباس
لحظه ی به تو رسیدن بهترین لحظه ی دنیاس
بایه لبخند طلاییت همه ی زمین می لرزه
ارزوی تورو داشتن به هزار دنیا می ارزه
روی انگشتر شعرم قیمتی ترین نگینی
دوست دارم واسه همیشه روی چشم من بشینی
میشه تو هوای پاکت تا سحر نفس نفس زد
تاتو باشی می شه اسون چهره ی افتابو پس زد
تقدیم به تنهاترین تنهاییم
سلام اومدم یه چی بگم و برم
اومدم به کسی که تنهاترینه به کسی که نیمه ی گمشده ی منه به محبوبم بگم
بهت بگم که چقده دوست دارم ولی گفتی الان کار دارم بعدا
روز بعدش حتی نذاشتی حرفی بزنم
فرداش حتی جواب سلام من رو هم ندادی
بعدش حتی منو هم نگاه نکردی
پیش خودم گفتم شاید
شاید که نه حتما
اون دلش اسیره ولی نه پیش من اون گمشده ای داره ولی اون من نیستم
اون عاشق هست ولی نه عاشق من نه...؟
به خودم گفتم باشه
من که گمشده ی تو نیستم شاید مزاحمت هم هستم
من میرم ولی بدون
ولی بدون اگه یه روزی هم داد بزنی فریاد بزنی رامین دوست دارم
هرگز هرگز جوابی نخواهی شنید
نه اینکه فکر کنی میخوام انتقام بگیرم
نه چون صدایی از زیر هزاران خروار خاک به گوش نمیرسد
رفتی سفر باز منو یادت رفت....شرطای عاشق بودنو یادت رفت
رفتی سفر چیزای تازه دیدی....دیدی و خط رو اسم من کشیدی
رفتی سفر ترانه ها یادت رفت....تک تک عاشقانه ها یادت رفت
سپردی عشقمو به اب و دریا ....قلبمو جا گذاشتی لای ابرا
نگاهمو دادی به اب و بارون....عین یه عابر گوشه خیابون
رفتی سفر بدون یه خاطره ....می خواستی عشقم از خاطرت بره
رفتی سفر منو فراموش کنی....به حرف ادم عاقلا گوش کنی
رفتی سفر ببینی این دیوونه....تا کی میخواد منتظرت بمونه
رفتی سفر اشکمو در بیاری....گفته بودی طاقتشو نداری
رفتی سفر نه خبری .نه چیزی....انگار نه انگار که برام عزیزی
رفتی سفر خیلی یادت رفت....انگار تمام قصه ها یادت رفت
قولاتو انگار دادی دست نسیم....دروغه که بگم به هم می رسیم
عشقمو بخشیدی به کوه و دره....حتی منو دوست نداری یه ذره
حرفای قبل سفرت دروغ بود....من نبودم خیلی سرت شلوغ بود
رفتی سفر جای منو گرفتن....تمام دنیای منو ازم گرفتن
خبر نداشتم میری تنها میشم....تنهاترین عاشق دنیا میشم
گفتی که با سفر عوص نمیشه....عشقی که میمونه واسه همیشه
رفتی و حرفات مث برفا اب شد....اسمون انگار رو سرم خراب شد
تمام این حرفای خوب یادت رفت....قصه ی دریا و غروب یادت رفت
عشق منو عکس خودت یادت رفت....نقشه واسه تولدت یا دت رفت
پاییز و برگای طلا یادت رفت....انگار تمام ماجرا یادت رفت
سپردی قلبتو به قلب دیگه....شاید بهت حرفای بهتر میگه
رفتی وپا رو رویاهام گذاشتی....تاته دنیا چش به رام گذاشتی
سفر بده کاش نمیرفتی سفر....خیلیه که از تو ندارم خبر
منم میخوام برم یه جای خلوت....بگم به هر چی قهر و دوری لعنت
همین روزا تو داری برمیگردی....ببین با عشق و زندگیم چه کردی
بیا بگو هنوز منو یادت هست....هنوزم میشه یه عهد نقره ای بست
یا نمیریم یا دیگه باهم میریم....چون همو یادمون نره کم میریم