اهای تو که از اون می نویسی
بدون مرام اون از جنس سنگه
اونی که لاف عاشقی رو میزد
یه روز تنهام گذاشت با کلی نیرنگ
غریب بی کسی اندازه داره
دل من اخه خدای داره
یه گیتار شکسته همدم من
یه کولی و غریب و بی نشونه
اونی که یه روزی دلش با من بود
ببین قلبش شده یه تیکه از سنگ
اونی که لاف عاشق رو میزد
ببین تنهام گذاشت با کلی نیرنگ
********
سر گرمی تو شده بازی با این دل غمگین و خسته
یادت نمیاد اون همه قول و قرارای که با تو بستم
با این همه ظلم تو ببین باز چه جوری پای این همه قول و قرارا من نشستم
نشکن دلمو بخدا اهم میگیره دامنتوعاقبت یه روز
نگو بی خبری نگو نمیدونی دلم پر از یه نفرین سینه سوز
نگوبی خبری نگو نمیدونی وقتی که نیستی
گریه شده کار این دل عاشق شب و روز
*******
سرروی شونه هام بزاردل به صدای من بده
اهو ی دل نازک من ای به ترانه تن زده
دارو ندارم مال توغصه به قلبت راه نده
وقتی تمومه خوبیااز تو چشات شعله زده
دارو ندارم مال تو هرچی که دارم مال تو
صدای سازم مال توهرچی میسازم مال تو
ای تو بهونه واسه گریه ها ی یواشکی
ای تو تمومه سادگی مثل روزای کودکی
میخام که صقف اون نگات ستاره اندازه کنم
میخام که تا ته چشات از تو نفس تازه کنم
دارو ندارم مال تو هر چی که دارم مال تو
صدای سازم مال تو هر چی میسازم مال تو
********
توی یک کویر دور یه درختی خسته بود
یه درختی نا امید که دلش شکسته بود
روی اون درخت پیر یه طناب پاره بود
اون طناب دار یک عاشقه بیچاره بود
شبی از شبای غم که هوا گرفته بود
رفتنش رو به کویر به کسی نگفته بود
رفت و رفت تا که رسید اون طناب دارو بست
به دلش گفت که باید دیگه از دنیا گذشت
طناب دارو گرفت دور گردنش گذاشت
چشاشو بست و دیگه رو لبش خنجر نداد
اما پاره شد طناب تا جونه قصه مون
بدونه که حتی مرگ نمیشه چاره اون
چشش افتاد به درخت به طناب بوسه ای زد
طناب دارشو کشت یه دفعه ناله ای زد
ناله زد از بی کسی که فقط یه چاره داشت
رنگ خود باوری رو توی خاطرش گذاشت
رفت و تا اخرعمردست به خود کشی نزد
به شبای بی کسیش رنگ خود با وری زد
حالا تو این زموندیگه دل شکسته نیست
بی کسیشو پس زده فکر عمر رفته نیست
*********