سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
JavaScript Codes
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بازم میام به دیدینت... - تمام زندگی من...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این تویی که اغیار را ازدل های دوستانت زدودی تا آن که جز تو را دوست نداشتند ...آن که تو را از دست داد، چه به دست آورد ؟ و آن که تو را یافت، چه از دست داد ؟ آن که جز تو را به عنوان عوض پذیرفت، زیان کرد . [امام حسین علیه السلام ـ در دعایش ـ]   بازدید امروز: 185  بازدید دیروز: 1   کل بازدیدها: 126993
 
بازم میام به دیدینت... - تمام زندگی من...
 
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| پیوندهای روانه || تمام زندگی من [137]
[آرشیو(1)]


|| مطالب بایگانی شده || هفته دوم اسفند85
هفته سوم اسفند
نوشتهای پیشین
هفته چهارم اسفند
اولین برداشت 86

|| اشتراک در خبرنامه ||   || درباره من || بازم میام به دیدینت... - تمام زندگی من...
رامین
احساسی مهربون عاشق

|| لوگوی وبلاگ من || بازم میام به دیدینت... - تمام زندگی من...

|| لینک دوستان من || اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
بی سرزمین تر از باد

|| لوگوی دوستان من ||








|| اوقات شرعی ||


|| آهنگ وبلاگ من ||

|| وضعیت من در یاهو || یــــاهـو
بازم میام به دیدینت...
نویسنده: رامین(پنج شنبه 85/12/24 ساعت 8:45 عصر)

 


بازم میام به دیدینت...


 ای نازِ مهربون سلام ، باز اومدم به دیدنت


حال و هوام بارونیه ، از غمه پر کشیدنت 


همبازی قشنگ من ، حالت چطوره مهربون ؟


خوش میگذره بدونِ ما ، زندگی توی آسمون 


خورشید خانوم حالش خوبه؟ از آسمونا چه خبر ؟


اینجا هنوزم ابریه ، از وقتی که رفتی سفر


 عزیزم از خودت بگو ، چشمای نازت چطورن ؟


جات خالیه روی زمین ،  بچه ها از گریه پُرن 


فراشِ پیرِ مدرسه ، دیروز سراغِ تو گرفت


لاله بهت سلام رسوند ، ادرس داغِ تو گرفت 


مبصرِ اخموی کلاس ، دلش واسه تو تنگ شده


شبنم احمدی حالا ، عاشق شده ، زرنگ شده 


ترانه رُ یادت میاد ، این روزا خواستگار داره


دوربرش نمی شه رفت ، همش میگه که کار داره 


افشینُ که یادت میاد ،  اون که بهت شماره داد


این روزا به هوای تو ، همه جا دنبالم میاد 


چند بار ازت خبر گرفت ، گفت : اتفاقی افتاده ؟


امروزم انگار اومده ، پشت درختا ایستاده 


هنوز خبر نداره که  عشقش از اینجا پَر زده


امرزو دیگه آوردمش ، ببین چقد حالش بده 


چه روزگارِ سختیه ، طاقتِ من تموم شده


تمومه خاطرات خوب ، با رفتنت حروم شده 


خُب بگذریم باز چه خبر ؟ خدا واسه تو چی نوشت ؟


انگاری خوش می گذرونی !  تنها که نیستی تو بهشت ! 


هفته ی بعد قراره که دسته جمعی با بچه ها


یه سر بیام به دیدنت ، با چند تا  از معلما 


حالا  دیگه باید برم ، بازم میام به دیدنت


هفته به هفته نازنین ، از غمه پَر کشیدنت...




نظرات دیگران ( )