سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
JavaScript Codes
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل دوست داره دیوونه - تمام زندگی من...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبانت را به نرم گویی و سلام کردن، عادت بده، تا دوستانت فراوان شوند و دشمنانت اندک گردند . [امام علی علیه السلام]   بازدید امروز: 42  بازدید دیروز: 1   کل بازدیدها: 126850
 
دل دوست داره دیوونه - تمام زندگی من...
 
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| پیوندهای روانه || تمام زندگی من [137]
[آرشیو(1)]


|| مطالب بایگانی شده || هفته دوم اسفند85
هفته سوم اسفند
نوشتهای پیشین
هفته چهارم اسفند
اولین برداشت 86

|| اشتراک در خبرنامه ||   || درباره من || دل دوست داره دیوونه - تمام زندگی من...
رامین
احساسی مهربون عاشق

|| لوگوی وبلاگ من || دل دوست داره دیوونه - تمام زندگی من...

|| لینک دوستان من || اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
بی سرزمین تر از باد

|| لوگوی دوستان من ||








|| اوقات شرعی ||


|| آهنگ وبلاگ من ||

|| وضعیت من در یاهو || یــــاهـو
دل دوست داره دیوونه
نویسنده: رامین(پنج شنبه 85/12/24 ساعت 9:38 عصر)

 

 


دل دوست داره دیوونه

حرف ِ اول ِ الفبا ، تو دل ِ عاشقا داله


با ( الف ) دوست دارم ها ، یه تصور ِ محاله


با دوست دارم شروع شد ، جمله های عاشقونه


منم این جمله رُ ساختم ، دل دوست داره دیوونه


من خودم یه جمله هستم ، با نهاد و با گزاره


فعل من پُر از پرستش ، شب من پُر از ستاره


تو رُ دیدم ، تو رُ خواستم ، اومدی تو سرنوشتم


تو رُ توی شعر ِ رگهام ، جمله جمله خون نوشتم


ای که مستقبل و ماضی ، توی چشمای تو حاله


ازل و ابد تو چشمات ، رنگ قهوه ایه فاله


حرف ِ اول ِ الفبا ، بعد از این همیشه داله


با ( الف ) نوشتن دل ، یه تصور محاله


با دوست دارم شروع شد ، جمله های عاشقونه


منم این جمله رُ ساختم ، دل دوست داره دیوونه



شب ِ عروسی ِ توئه

از کوچه تون صدا میاد ، صدای ساز و هلهله


شب ِ عروسی ِ تو و شب عزای این دله


هر کسی از راه می رسه ، شیرینی و گل میاره


اما فقط چشمای من ، شبیه ابرا می باره


من گل نمیْفْرستم برات ‍‍، شاید یه چیز یادت بیاد


شب ِ تولد منه ، زندگی مو دادی به باد


بگو چی کم داشتم از اون ، که پا گذاشتی رو دلم


من مگه خوبت نبودم ، یا کمتر از اون خوشگلم


تو شاد و خندونی ولی ، من گریون ِ خاطره ها


این غریبه بگو کیه ؟ قرار گرفته بین ما


نگو که تقصیر تو نیست ، که دل ِ من خون ِ ازت


عروسک تازه ی تو ، هیچی نمی دونه ازت


حالا منم مثل همه ، یه دسته گل تو دستمه


همرنگ ِ بی وفاییات ، هدیه قلب خستمه


گلای سرخ ِ عاشقی ، نسترن ِ سفید شدن


تو قلب ِ من ستاره هات ، خاموش و ناپدید شدن


عجب زمونه بی وفاست ، اینجا همه می شناسنم


هیشکی نمی پرسه چرا؟ پیرهن عشق نیست به تنم

 


دل ُ روزنامه پیچیدم ، توی جعبه ای گذاشتم


خوب و محکم اونو بستم ، راه ِ دیگه ای نداشتم


بردمش اداره ی پُست ، دادمش برات بیارن


دل ُ تحویل نگرفتن ، پیش ِ بسته ها بذارن

گیر دادن دلت بزرگه ، نمی شه اونو فرستاد


مونده بودم چه کنم من ، دل ِ من یاد ِ تو افتاد


یاد ِ اون روزی که قلبت ، یه دفه مثه یه سنگ شد


خاطراتت یادم اومد ، دل ِ من دوباره تنگ شد

حالا من این دل ِ تنگ ُ ، می دمش برات بیارن


ایندفه می شه فرستاد ، انگاری حرفی ندارن


دل ِ من قدِّ یه دنیا ، تو رُ دوس داره همیشه


پیش من باشی نباشی ، عاشق ِ هیشکی نمی شه

دل ِ من پیش تو باشه ، اگه می شه نگهش دار


حس کنم مال ِ تو هستم ، لااقل واسه ی یکبار


توی جعبه ای گذاشتم ، راه دیگه ای نداشتم


دادمش برات بیارن ، انگاری حرفی ندارن



نظرات دیگران ( )